خاطرات تلخ و شیرین و طنز و شیطنت ها و شیرین کاری ها

یکی از دوستان که به صورت ناشناس روی پست تبریک تولد یکی از همکلاسی ها، نظر ساخت این مطلب رو داده بود. ازش ممنونیم

خیلی ایده زیبایی هستش

منتظر خاطرات و ..... تو دوران دانشگاه شما عزیزان هستیم(به صورت نظر بزارین). فقط خواهشا احترام به هم فراموش نشه.

نظرات 3 + ارسال نظر

حراستی

1397/05/06 ساعت 06:15

از اونجا ک این وبلاگ توسط برخی برارهای نماینده ها رصد میشد
یه بحث سوتفاهمی بین دوتا از دانشجوها پیش امده بود در امتحان فرداش نگهبان حراست در امتحان اومد احوالپرسی همون دوتا دانشجو
که حواسمون بهتون هست
رفیقمون شبش رفت در پستی گذاشت که اگر اتفاق حراستی برای این خانوم و آقا بیافته رب و ربتونو ب چشم میبینید
رصد این وبلاگ انقد بالا گرف که تا دیدن بچه برای خودشون میخان یه جشن دانشجوئی مختصر بگیرن و درحال ایده دهی هستن که سریع مسئولین دس ب کار شدن دیسکو فارغ التحصیلی گذاشتن و بجز دانشجویان ان مجموعه هر نهنه قمری از جمله نماینده مجلس تا... پشت تریبون رف بجز دانشجو بیچاره

از یه طرف پسر ودختر رو میگرفتن و ثبت پرونده حراستی میکردند
از طرفی دیگر جشن فارغ و التحصیلی دیسکو و خوننده عشقولانه میذاشتن، یکی نیس بگه معلومه با خودتون چند چندید ؟؟؟
نون و ب نرخ روز میخورید اگ سیستم عوض بشه نمای عنقلابیتون ب نمای غیر عنقلابی تغییر میکنه

از کرامات مدیریت 2کتر برار نماینده

1397/05/04 ساعت 11:12

تو سایت اعلامیدند فلان روز جمکران میبرن ساعت 6 جلو دانشگال ..
قرار گاشتیم .. دوستمون پسرشو اورده بود
کلی جلو درب بودیم زمستون و سرما و تاریکی اول صبح ....
نگهبان نمیدونست
اول نقبولید در و ببازه بعد بخاطر بچه اجازه داد ببره سرویس
تا 8 جلو در بودیم که متوجه شدیم کنسل شده
گذشت
نگهبان ارتقا یافته ب سمت تازه احداث شده حراست
روزی ادعا کرد که اینجا خیلی نظم حاکمه ... منم گفتم "خیلی" و رفتم
نفر فرستاد که اسممو دربیاره و گفت بیا بالا ... گفتم کار داره بگو بیاد پایین
چند روزی گذشت
یه روز تو راهرو دیدمش اخم کرده گفت چرا نیومدی ؟ همون قبلی جوابیدم
بعد رفتم دفتر دانشگاه ک فکر نکنه ازش ترسیدیم

بعد با لبخند گف نظممونو زیر سوال بردی چرا؟
جریان جمکران و گفتم که خیلی جاخورد و انداخت گردن انجمن و بسیج

گفتم من تو سایت خوندم نه غیره
و اخر مجبور شد عذرخواهی کند

فقط شرمنده دوستم شدم که ساعت 5 از خونش راه افتاده بود و بخاطر بینظمی و بی مسئولیتی مجموعه تو سرما ایسادیم
ان شالله صاحب زیاتگاه دستگیرمون شود

باید خودم چراغ اول و روشن کنم

1396/05/17 ساعت 10:36

سلام
این استرس تقلب از 100 تا فیلم اکشن و هیجانی فنتش بیشتره
ما درس میخوندیم در حد 16 که 14 بیاریم
اما از این هیجان نمیتونستم چشم پوشی کنم
یه نفری بود که مدعی بود عمرن تقلب نتونید کنید زمانی که من هستم( متصدی بایگانی بود)
ماهم دیگه نسبت به تکنولوژی ک در مترو ارائه میشد قلم نامرئی
استفاده
البته چون تابلو میشد مهندسیمون گل کرد و ال ای دی و باطریاشو در آوردیم و تو دستمون قایمیدیم
و کل متن و رو پرینت کارت نوشستیم
اونروز بازرس هم اومده بود
جای همتونو تو این هیجان باحال خالی کردم
البته یه فوت کوزه گریم داشت برای ایجاد فرصت برای نو اندیشان نئیتونم بگم