شیطان به خداوند گفت: چگونه است که بندگانت تو را دوست دارند و تو را
نافرمانی میکنند در حالی که با من دشمنند و از من اطاعت میکنند. خطاب رسید
که ای ابلیس: به واسطه ی همان دوستی که با من دارند و دشمنی که با تو، از
نافرمانی های آنان خواهم گذشت
به نام خداوند جان و خرد کزین برتر اندیشه برنگذرد خداوند نام و خداوند جای خداوند روزی ده رهنمای خداوند کیوان و گردان سپهر فروزنده ماه و ناهید و مهر... خرد را و جان را همی سنجد اوی در اندیشهی سخته کی گنجد اوی... توانا بود هر که دانا بود ز دانش دل پیر برنا بود از این پرده برتر سخنگاه نیست ز هستی مر اندیشه را راه نیست
حکیم ابوالقاسـم فردوسـی
الهی چنان کن سرانجام کار تو خوشنود باشی و ما رستگار ان شا الله