فناوری برای فناوری

فناوری برای فناوری

با آرزوی گسترش انفورماتیک
فناوری برای فناوری

فناوری برای فناوری

با آرزوی گسترش انفورماتیک

ماه محرم

چون مرگ رسد بر کفن من بنویسید : من خاک کف پای عزادار حسینم


نظرات 3 + ارسال نظر

یادش بخیر خاطره اولینو آخرین پاکت - (1)
ماتواین ایام آواره بودیم که بریم کجا چلونده بشیم
یکی از همکارا گفت هیئتمون مال بچه هاس بیا مداحی کن...
گفتم که مداح نیسم..گفت کلاس میذاری چون گفتن بچند نمیای؟؟گفتم که مداح نیسم..اونم برا بچهاکه خیلی مهمه اصلا
حی چندروزی میگفت منم نه میاوردم (میخام بگم بخاد بکشونتت میبرتت)
بهرحال گفتم یه روز میام...رفتموتارسیدم بچه هامثل فرشتهادورم جمعشدند(الان میفهمم مثل فرشتهابودند)که مثلا هیاتشون مداح دار شده...ماهم که نمیخاسیم زیر قول خودمون بزنیم گفتیم چکنیم خدا...یهو بذهنم زدوگفتم کی براخودش تو خونه زمزمه میخونه میخام برا منم بخونه...دوتاشون دس بلندکردندکه یکیشون ادعای مداحی میکردو میگفت من کلاس رفتم باید من بخونم...گفتم بساط محرم ازین حرفا برنمیداره هرکی میتونه بسم لله که غر کردو رفت...محمد که ماخوذ به حیا بودگفت خب اقا من نمیخونم اون بیاد...گفتم مسئله خوندنونخوندن نیس توکل بخدا...محمد لپگلی بود توپلوبانمک(ولی عجیب)گفت:آقا من تاحالا جایی نخوندم...گفتم عیب نداره کمکت میکنم...گفتم برو متن از نواربنویس باسبکش بیافردا قبل هیئت برام بخون...اومد و خوندوگفت میترسم تپق بزنم...گفتم میوندارتم نترس...خوندویکی2شب طی شد
اون همکارم گفت زرنگ آخر زیربار نرفتی بخونی چطو تو راهرو اداره میزدی زیرآواز؟؟؟اما خوب کسیو انتخاب کردی براخوندن...گفتم دست من نبودخدا خواس..
گفت پسردرسخون،کمربندمشکی کاراته،فوق العاده مهربون از همه مهمترخواهرش فلجه دکترا جوابش کردن...الله اکبر
1شب که اومدیم حاجی گفت حاجی امشب قراره بریم امامزاده صالح(شب تاسوعابود)گفت حاضرباش...گفتم چرا دیشب نگفتی..
بهرحال...زود به محمدگفتم چی حاضرکردی؟؟
یه چنتا متن با سبک اورد...یکیش بسبک آهنگ فیلم امام حسن ع بود(تنهاترین سردار)گفتم این خوبه...تودلمم دوس داشتم خودم بخونماامایه تعنه زدم که بقولت پایبندباش...
جالب اینجا بود بجز یه پرچم ما هیچی نداشتیم ودر کل سوارشدیم2تاپیکان جاگرفتیم...البته باید بگم برخی بزرگا و همسنای ما هم نیومدنو کسرشان میدونستن...
رسیدیم امامزاده صالح دستجات راهی بودند..کارخدابصف شدن بچهاتعدادی نبودیم3تا4متر طول دستمون بوداما راه که افتادیم..دستمون بزرگتر از حالت عادی بود...تعجب کردم...هرکیوهم میدیدم آشنابود...اون موقع حکمتشو نفهمیدم...
بعد ...

همکلاسی 1393/08/02 ساعت 22:27

خدا خیرتون بده
منم تسلیت میگم ماه عزا رو
پیروزی از آنه پیروان راه امام حسین (ع) است

کاش... 1393/08/02 ساعت 21:35

کاش اینروزارو جشن میگرفتند
نه بخاطر خوشحالی کشته شدن ائمه س
بلکه بخاطر پیرورزی خون برشمشیر
مثلا شهادت دکتر مفتح روز معلمه
چرا این شهادت روز آزادگی نباشه
البته متاسفانه از طرفی این شبها شده مایه جهالت بعضیا با ارایش ها و...
خدابدادمون برسه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد