دلیل کوچ به پایتخت
راستی ازمایی جهت....
علت عدم رسیدگی محیط زیست به غبار جنوب کشور جنبه صرفه جویی داشتا...(جلوگیری از قطع درختان)
گفتند که باز ؛ مرد رفته ، شد قاطی بحثهای هفته - از لاک خودش سری درآورد ، دوران سکوت را سرآورد - با چهره خاص حق به جانب ، آن دکتر جامع الجوانب - خورده است گلاب ، توی چایی ، گفته ست مطالب فضایی :
فرموده که : دولت ده و نُه - (دولت که نگو ، بگو که اُه اُه ) -کرده ست به جای جای ملت ، این دولت پاکدست ؛ خدمت - خدمت که نگو بگو تنعم ، ای جان؛ چه خوش به حال مردم... - آن باز شکاری همافر ، فرموده به یک فراز دیگر - من چون که خودم بسی زرنگم ، فهمیده و عالِم و قشنگم - چون بنده به هرکجای دنیا ، از کومور و گابن و پاتایا - بسیار چشیده گرم و هم سرد ، کردم سفر و شدم جهانگرد - من پخته شدم در این مراحل ، آگه به تمامی مسائل - پس کارشناس نقد هستم ، افسوس که بسته پا و دستم - یک چند زمان خموش باشید ، خاموش ، ولی به گوش باشید - تا باز دوباره پر بگیرم ، وان شوکت خود ز سر بگیرم - نقدی کنم آنچنان من از بیخ ، مکتوب شود میان تاریخ
-
دیدم که به روی پیت زردی ، دلخسته نشسته پیرمردی - می گفت و ز هردو چشم او اشک
می ریخت ؛ چو آب چشمه از مشک - کان دوره8سال پیشین ، از دم همه نسیه بود و شد این
تا خود چه شود به خوار و زاری - گر «نقد» کنی ، تو روزگاری ، این نسیه بگیر و نقد را هِل - قَد یَکفی لُمحة ٌ لُعاقِل / برگرفته از روزنامه قانونv
انتقادکن جانان من