یارگیری

 سلام

 شخصی را میشناسم ...

خیلی مذهبی نبود

منطق را اول لحاظ زندگیش مینمود

میگفت

اگر قرآن آیه از سوی خداست باید بصورت کاربرد در تمام عرصه های زندگی نقش افرینی کند

استدلالش این بود که

اگر در قرآن امده که شهدا زندند باید بااو سخن بگویند

برای اثبات این موضوع سالار شهیدان ع را انتخاب نمود

تا جایی که خواست از قول او شعر بگوید

ایمان داشت که نویسنده است و راوی امام حسین ع است

شعر شروع شد اما طاقت ادامه دادنش رت نداشت

میگفت

باورت نمیشه هروقت خواستم ویرایشش کنم مثل یک دریای خروشان جای شد

همین موضوع ادامه یافت تا خواست به ما اثبات کند

صبح ها قبل کار میرفتیم ورزش

گفت

زیر بارون شاعرانه قبلی که بچه ها بیان نمیدانستم چطور اثبات کنم

که کاغذی با خطی زیبا در تاریکی زیر برگها نظرم را جذب کرد

اول فکردم شعریست زیبا 

همین که نزدیک شدم دیدم متن زیبا سلام بر حسین و پیروانی همچون شماست

افسوس خوردم که چرا محسن نیست که ببیند و باور کند

با این حال به محسن گفت

محسن هم نه تایید کرد و نه تکذیب

تا ورزش تموم شد

رفتند جلو مسجد امام حسین ع که آب گوارایی داشت و عطششونو برطرف کنند

بعد منتظر شد محسن سیراب شود

در همین حین کنار سطل مجلاتی نظرش را جلب کرد

تا مجله را برداشت دید سلام خدا بر حسین ع و رهروانش

سریع محسن و صدا کرد گفت دیدی گفتم

محسنم سری به نشانه تایید تکان داد

وقتی ازش جویا شدیم که هدفت چیه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟

گفت

باید یک دایره المعارفی ماورایی داشته باشی که هرسوالی داشتی ارسال کنی و جواب دقیق و صحیح بگیری

مثل امام حسین ع و عاشورای او

انجاست که فهمیدیم شهیدان زنده اند و با ما زندگی میکنند.

حال شما هم یک یار شهید برای خود انتخاب کنید و پس از شناختش  با او زندگی کنید

و نیازهایتان را براورده سازید

سید بسیجی با سن کمتر بهتر حاجت روا میکندا از ما گفتن بود