فناوری برای فناوری

با آرزوی گسترش انفورماتیک

فناوری برای فناوری

با آرزوی گسترش انفورماتیک

غواصی به خشکی آمد

هیئت ازاینجا به اینجا رسید  و احیا شد

سلام ..ضمن قبولی طاعات شما عزیزان

خواستم ماجرا شب احیایی که گذشت و خدمتتون بگم که خوندنش خالی از لطف نیست

موضوع از جایی شروع شد که رفتیم به دوستان قدیم (آقا سید)سربزنیم و احوالپرسی داشته باشیم

که

 سید که از فرماندهان دفاع مقدس وهمچنین ازجانبازان و از طرفیم برادر شهید بود طرح هاشونو که برای خانواده شهید میساختند رو عنوان مینمود

که

بین صحبتاش گفت علاقه داری در بحث مستند سازی تصویری و گزارشگری از نوع تربیت شهیدان شرکت کنی ...

،

منم که یکی از علائقم فیلمبرداری و عکسبرداری محتوایی و نوعی شکار لحظه هاست جلدی قبول کردم

.

چون مصاحبه از طرفی پای صحبت والدین شهید لذت بخشه انگاری که مادربزرگ داره برات قصه میگه

و

 ازطرف دیگر خیلی اطلاعات عجیب و زیبا دستگیر آدم میشه

.

من اعتقاد دارم فیلمبرداری اینا و یکی دیگه کنترل میکنه و این امر موجب میشه من کسب تجربه کنم

پس دوسر برده

.

یک حالتی که من برخوردم ، اینها هیچ مطالبه ای ندارند ، اما حالت منتظری دارند اشتیاق به مهمون

آخه

یکی از نگرانی من با شرایط حال حاضر ای بود که شاید استقبال نکنند یا ناراحت بشوند ..اما دریافتم دقیقا بلعکسه

.

بهرحال هم فال و هم تماشا..

.

این پیشنهاد برمیگرده به ماجرای...

سالگرد شهید صیادشیرازی در مسجد مهدیه  بودکه به اتفاق سید حاضرشدیم ..

سید یه سلاح داره اسمش دوربیه

این دوربین به جونش بستست ، جونشو بگیر اما دس به دوربینش نزن

تو همین بین ...

گفتم سید دوربین و بده یه چنتا سوژه بزنم(شکارکنم)

که

گفت : "نـــــه" و این تنظیماتش فلان و بیساره

اینو که گفت :

از اونجا که ما بچپرو بودیمو ودوست نداشتیم نه بشنویم (کاری نمیکنم که نه توش بیاد)

یه وقت که حواسش پرت شد دوربین و قاپیدم و یه سوژه از وضعیت موجود ساختم که نشون میداد شهیدحاضروناظر درجلسست

سید فهمیده بود اومد که اعتراض کنه عکس و نشونش دادم

.رگه خوابش بود

که رفت تو حس و حال محتوای عکس و گفت : " از اون عکسای هنری شده "

این گفته سید برا من مثل PHD بود آخه نمیدونی چقدر سختگیره و موشکافانه به کارها نظارت داره ..عجیب آدمیه

بهرحال بخیر گذشت..............................................................................................................................

برگردیم زمان حال حاضر

سید که کار قبلیمو دیده بود ..گفت پول بگیر برو فلان دوربین و ببین و خرید کن و بیا

گفتم

سیدجون حالا صبر کن ببین خوبه کارم ..یه دوربین قرض بده من چنتا کار بزنم ..بعد

از او اسرار و از ما انکار تاقبولید

3تا شماره داد گفت به یکیشون بزنگ و هماهنگ کن که تجهیزاتش و قرض بگیری

و

ماهم رفتیم و به اولی زنگ زدیم و ساعت 1 شب احیا قرار گذاشتیم

و

بعد افطار خواب مارو گرفت که یهو موبایلم زنگید و طرف گفت چرا نیومدی گفتم اومدم

و

تعجبم کردم که چشد این طرف که خودش زنگ زده انگاری که مسئولیتی از کسی بگیرند!!چه حکمتی داره نمیدونم

و

رفتیم سر قرار جلو مسجد و بعد چاق سلامتی وسایل و داد و گفت من 10روز دارم میرم مشهد حکمت کارخدا و ضمانت امام رضا ع

و

بعد راه افتادم مسجد برای احیا و اصلا برنامه ای نداشتم

و

دیدم داداشم نیست و تماس گرفتم که کجایی ..گفت هیئت لاتا شهید آوردند..گفتم کدوم هیئت گفت میدون

و

منم از خدا خاسته آتیش کردیم سمت هیئت

و

اره درست حدس زدید شهید گمنام از غواصان بود که ساکت و مظلوم حضور داشت..

و

هیئتیا همه  تریپ ساموعلیکوم و این وادیا بودند

اول هیئت خیلی شلوغ نبود

بعد مردم خبر دارشدند و اومدند از عکس 1 و 2 معلومه

بهرحال حس می کردم هرجا که میرم می ایستم جهت فیلم برداری انگار یکی قبلش جاهایی که باید باشمو مشخص میکنه

.

چون هیچ هماهنگی نه مداح نه هیئتیا با من نداشتند و

.

از فیلمها مشخصه من جایی ایستادم که قراره از اونجا یه اتفاقی بیافته

.

بعدشم خودتون ببینید ................

.

پیشاپیش از کیفیت کم فیلمها عذرخواهی میکنم ...چون حجم فیلمها در حد گیگ بود و آپلود و دانلودش وقتگیر بود و برای دوستان بصرفه نبود مخصوصا دوستانی که از اینترنت حجمی استفاده میکنند ...

راستی اگر لذت بردید و نبردید دعا فراموش نشها

فیلم 1

فیلم 2

فیلم3

فیلم4

فیلم5

ضمنا اگر دوستی درین خصوص علاقمندهست میشه شرایطی فراهم کرد که عضو این برنامه بشه ...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد