هیئت ازاینجا به اینجا رسید و احیا شد
سلام ..ضمن قبولی طاعات شما عزیزان
خواستم ماجرا شب احیایی که گذشت و خدمتتون بگم که خوندنش خالی از لطف نیست
موضوع از جایی شروع شد که رفتیم به دوستان قدیم (آقا سید)سربزنیم و احوالپرسی داشته باشیم
که
سید که از فرماندهان دفاع مقدس وهمچنین ازجانبازان و از طرفیم برادر شهید بود طرح هاشونو که برای خانواده شهید میساختند رو عنوان مینمود
که
بین صحبتاش گفت علاقه داری در بحث مستند سازی تصویری و گزارشگری از نوع تربیت شهیدان شرکت کنی ...
،
منم که یکی از علائقم فیلمبرداری و عکسبرداری محتوایی و نوعی شکار لحظه هاست جلدی قبول کردم
.
چون مصاحبه از طرفی پای صحبت والدین شهید لذت بخشه انگاری که مادربزرگ داره برات قصه میگه
و
ازطرف دیگر خیلی اطلاعات عجیب و زیبا دستگیر آدم میشه
.
من اعتقاد دارم فیلمبرداری اینا و یکی دیگه کنترل میکنه و این امر موجب میشه من کسب تجربه کنم
پس دوسر برده
.
یک حالتی که من برخوردم ، اینها هیچ مطالبه ای ندارند ، اما حالت منتظری دارند اشتیاق به مهمون
آخه
یکی از نگرانی من با شرایط حال حاضر ای بود که شاید استقبال نکنند یا ناراحت بشوند ..اما دریافتم دقیقا بلعکسه
.
بهرحال هم فال و هم تماشا..
.
این پیشنهاد برمیگرده به ماجرای...
سالگرد شهید صیادشیرازی در مسجد مهدیه بودکه به اتفاق سید حاضرشدیم ..
سید یه سلاح داره اسمش دوربیه
این دوربین به جونش بستست ، جونشو بگیر اما دس به دوربینش نزن
تو همین بین ...
گفتم سید دوربین و بده یه چنتا سوژه بزنم(شکارکنم)
که
گفت : "نـــــه" و این تنظیماتش فلان و بیساره
اینو که گفت :
از اونجا که ما بچپرو بودیمو ودوست نداشتیم نه بشنویم (کاری نمیکنم که نه توش بیاد)
یه وقت که حواسش پرت شد دوربین و قاپیدم و یه سوژه از وضعیت موجود ساختم که نشون میداد شهیدحاضروناظر درجلسست
سید فهمیده بود اومد که اعتراض کنه عکس و نشونش دادم
.رگه خوابش بود
که رفت تو حس و حال محتوای عکس و گفت : " از اون عکسای هنری شده "
این گفته سید برا من مثل PHD بود آخه نمیدونی چقدر سختگیره و موشکافانه به کارها نظارت داره ..عجیب آدمیه
بهرحال بخیر گذشت..............................................................................................................................
برگردیم زمان حال حاضر
سید که کار قبلیمو دیده بود ..گفت پول بگیر برو فلان دوربین و ببین و خرید کن و بیا
گفتم
سیدجون حالا صبر کن ببین خوبه کارم ..یه دوربین قرض بده من چنتا کار بزنم ..بعد
از او اسرار و از ما انکار تاقبولید
3تا شماره داد گفت به یکیشون بزنگ و هماهنگ کن که تجهیزاتش و قرض بگیری
و
ماهم رفتیم و به اولی زنگ زدیم و ساعت 1 شب احیا قرار گذاشتیم
و
بعد افطار خواب مارو گرفت که یهو موبایلم زنگید و طرف گفت چرا نیومدی گفتم اومدم
و
تعجبم کردم که چشد این طرف که خودش زنگ زده انگاری که مسئولیتی از کسی بگیرند!!چه حکمتی داره نمیدونم
و
رفتیم سر قرار جلو مسجد و بعد چاق سلامتی وسایل و داد و گفت من 10روز دارم میرم مشهد حکمت کارخدا و ضمانت امام رضا ع
و
بعد راه افتادم مسجد برای احیا و اصلا برنامه ای نداشتم
و
دیدم داداشم نیست و تماس گرفتم که کجایی ..گفت هیئت لاتا شهید آوردند..گفتم کدوم هیئت گفت میدون
و
منم از خدا خاسته آتیش کردیم سمت هیئت
و
اره درست حدس زدید شهید گمنام از غواصان بود که ساکت و مظلوم حضور داشت..
و
هیئتیا همه تریپ ساموعلیکوم و این وادیا بودند
اول هیئت خیلی شلوغ نبود
بعد مردم خبر دارشدند و اومدند از عکس 1 و 2 معلومه
بهرحال حس می کردم هرجا که میرم می ایستم جهت فیلم برداری انگار یکی قبلش جاهایی که باید باشمو مشخص میکنه
.
چون هیچ هماهنگی نه مداح نه هیئتیا با من نداشتند و
.
از فیلمها مشخصه من جایی ایستادم که قراره از اونجا یه اتفاقی بیافته
.
بعدشم خودتون ببینید ................
.
پیشاپیش از کیفیت کم فیلمها عذرخواهی میکنم ...چون حجم فیلمها در حد گیگ بود و آپلود و دانلودش وقتگیر بود و برای دوستان بصرفه نبود مخصوصا دوستانی که از اینترنت حجمی استفاده میکنند ...
راستی اگر لذت بردید و نبردید دعا فراموش نشها
فیلم 1
فیلم 2
فیلم4
فیلم5
ضمنا اگر دوستی درین خصوص علاقمندهست میشه شرایطی فراهم کرد که عضو این برنامه بشه ...